display result search
عضو هیئت علمی دانشگاه گفت: مهمترین نمادی كه هژمونی آمریكا را به چالش كشید، بحران سوریه در سال2013 بود. یعنی وقتی ایالاتمتحده خواست به سوریه حمله كند، اما عملی نشد.
برنامه "گفتوگوی سیاسی" با موضوع (افول هژمونی آمریكا و تقابل های راهبردی نخبگان با ترامپ در حوزه مسائل داخلی و بین المللی) با حضور دكتر علیرضا كوهكن، عضو هیئت علمی دانشگاه روانه آنتن شبكه رادیوگفتوگو شد.
علیرضا كوهكن در مصاحبه با رادیوگفتوگو بیان كرد: وقتی صحبت از افول صحبت میكنیم برخی بر این تصور هستند كه این یك ادبیات داخلی است، در حالی كه افول ایالاتمتحده موضوعی بینالمللی است و اسنادی كه در رابطه با آن منتشر میشود، در خود ایالاتمتحده تولید میشود. اگر در فضای مجازی در این رابطه جست و جو شود، خواهید دید كه چه اندازه مطالب منتشر شده و حاكی از نگرانی شدید آمریكاییها در این رابطه است. بعضی حتی بر این باورند كه ترامپ با استفاده از این شرایط توانست به قدرت برسد.
وی افزود: ترامپ با استفاده از این نگرانی كه در میان مردم وجود داشت كه ممكن است آمریكا جایگاهش را در سطح بینالملل از دست بدهد، با تكرار این شرایط توانست با استفاده از نگرانی مردم و تبلیغاتی كه در این حوزه انجام داد، به ریاستجمهوری برسد. لذا وقتی از افول صحبت میكنیم دو نگاه به افول میتوان داشت كه نخستین نگاه، یك نگاه مطلق است به این معنا شاخصهای قدرت كه بر اساس آن هژمونی شكل میگیرد، در گذشته چه وضعیتی داشته و در حال حاضر چه وضعیتی دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: شاخصهای قدرت یعنی میزان رشد اقتصادی چه رقمی بوده و در حال حاضر چه عددی را نشان میدهد، در نظامیگری در چه رتبهای قرار داشته و اكنون در چه وضعیتی قرار دارد. در حالت دوم نگاه نسبی است به این معنی كه در گذشته پنج تانك داشتید و حالا شش تانك. در حالت مطلق درست است كه قدرت افزایش پیدا كرده اما قدرت نسبی به شدت كاهش پیدا كرده است، به عبارتی قدرت ایالاتمتحده در چه وضعیتی قرار دارد در حالت دوم كه نسبی است آن قدر مهم نیست كه قدرت رقبا در چه وضعیتی قرار دارد.
علیرضا كوهكن گفت: در حال حاضر در هر دو ارزیابی (چه به صورت قدرت مطلقه و چه قدرت نسبی) قدرت آمریكا شاهد هستیم در هر دو حالت شاخصهای قدرت رو به كاهش است. به همین دلیل درباره افول یا كاهش قدرت آمریكا چه در داخل و چه در خارج از آن صحبت میشود. از طرفی هژمونی در ادبیات بین الملل تعریف خاصی دارد، یعنی اینكه اراده شما بر جهان حاكم است و بدون اجازه شما هیچ اتفاقی در دنیا رخ نمیدهد و هیچ اتفاق مهمی در دنیا امكان رخ دادن ندارد. موضوعی كه به تدریح به چالش كشیده شد، اگرچه در ابتدا به معنای كلمه همین طور بود، یعنی در روندا نیز قرار بود بحرانی حل شود، باید آمریكا نظر میداد.
وی افزود: به تدریج حضور و دخالت آمریكا در مسائل جهانی كاهش پیدا كرد و این موضوع از بحران یوگسلاوی شروع شد و به نوعی برخی از آن تعبیر به مخالفت با هژمونی آمریكا كردند. اما مهمترین نمادی كه هژمونی آمریكا را به چالش بكشد در سال2013 بود كه ایالاتمتحده اراده كرد به سوریه حمله كند اما اینكار را نكرد و بعد از آن به صورت جدی از نشست آستانه شروع شد كه در آن موضوع بحران بینالمللی سوریه بود كه بدون حضور آمریكا برگزار شد. لذا برخی گفتند به لحاظ ادبیات سیاسی این مهمترین شكست هژمونی ایالاتمتحده است.
عضو هیات علمی دانشگاه ادامه داد: بنابراین افول هژمونی بیشتر یك مفهوم نسبی است، یعنی در مقایسه با بقیه قدرتهای جهان، آمریكا چه وضعیتی داشته است، اصولا هژمونی یك مفهوم نسبی است، وقتی یك كشور قدرت مسلط میشود این عنوان را به خود اختصاص میدهد. زمانی ایالاتمتحده به تنهایی تقریبا 30 درصد از تولید ناخالص داخلی دنیا را در اختیار داشت. عددی كه بسیار بزرگ و وحشتناك است و از طرفی تقریبا 20/1 جمعیت دنیا را داشت و وقتی 30 درصد ناخالص داخلی دنیا را در دست داشت، یعنی وقتی سه كالا در دنیا تولید میشد، حتما یك كالا از آن كالاها تولید آمریكاست. اما در حال حاضر این وضعیت رو به تغییر است و بعضی كه نگاه كلانتری به مسائل دارند به این موضوع اشاره میكنند كه این تغییرات تنها در رابطه با آمریكا نیست.
علیرضا كوهكن در مصاحبه با رادیوگفتوگو بیان كرد: در سیصد سال گذشته با یك اتفاق ساده در دنیا مواجه شدیم و آن اتفاق ساده، انتقال قدرت از شرق به غرب بود و آن هم به دلیل آنكه اروپاییها به قدرت توپ و تجهیزات نظامی دست پیدا كردند. اروپاییها از قدرتشان به خوبی استفاده كردند و این موضوع به لحاظ تاریخی همزمان شد با افول شدید قدرت در شرق. در زمانی كه علم در غرب رشد كرد در شرق ناآگاهی. لذا این چرخش قدرت را به غرب منتقل كرد.